به هر ترتیب آن گفتوگو میسر نشد تا اینکه تصمیم گرفتم در روزهای منتهی به عید غدیر به هر شکل شده قرار ملاقات بگذارم و پای صحبتها و خاطراتش بنشینم. حجتالاسلام دکتر قیس العطار اصالتاً اصفهانی است. پدربزرگش به کاظمین میرود و آنجا ساکن میشود. خودش میگوید تا ۱۷ سالگی و پیش از اینکه دیپلم بگیرد در عراق زندگی میکرده است و پس از انقلاب و پس از اینکه صدام ایرانیها را از عراق اخراج میکند، راهی سرزمین آبا و اجدادیاش میشود.پس از حضور در ایران، مقاطع تحصیلی را در قم و تهران و پای درس استادانی چون آیتالله محمدحسن اصطهباناتی و آیتالله محمدتقی شریعتمدار میگذراند تا اینکه در اواخر جنگ برای ادامه تحصیل همجواری با حضرت رضا(ع) و حضور در مشهد را برمیگزیند. دکتر العطار دکترایش در رشته زبان و ادبیات عرب را در حوزه علمیه مشهد گرفته است. تسلط کامل بر ادبیات عرب، تصحیح و مقابلهای که از نهجالبلاغه به چاپ رسانده و پژوهشهایش در این خصوص موجب شده صحبت کردن از غدیر و حاشیههای آن لذت دوچندانی داشته باشد. میگوید از ۳۰۰ نسخه نهجالبلاغه بیش از ۱۰۰ نسخه آن را جمعآوری کرده است. لذت همصحبتی با او در خصوص غدیر زمانی بیشتر شد که فهمیدم اشعار یاران حضرتعلی(ع) همچون مالک اشتر و عمار یاسر را جمعآوری و چاپ کرده است. خودش میگوید خیلیها از اینکه چنین افرادی شاعر نیز بودند، خبر ندارند. لابهلای گفتوگو از متنبی، شاعر شهیر عرب و شعر او برای امیرالمؤمنین(ع) را برایم میخواند و میگوید به نظرم بهترین شعر را برای حضرت امیر(ع) او سروده است.
اواخر گفتوگو از شبهات این روزها در خصوص مقایسه حکومت علوی با جمهوری اسلامی از او میپرسم که برای من جوابهای قانعکننده را پیش میکشد. هر چند وصف عیش این گفتوگو هم برای خودش لذتی دارد ولی تمام شدن لذت آن تنها با سر کشیدن تمام آن میسر است.
جناب العطار، کمی از کارهای پژوهشیتان با محوریت حضرت علی(ع) برایمان بگویید و بفرمایید که کدام را شاخصتر میدانید؟
من تاکنون بیش از ۶۰ اثر تألیف و تحقیق دارم. چون تخصصم ادبیات عرب، عقاید و تاریخ اسلام است نمیتوانم بگویم کدام اثرم شاخصتر است ولی به لحاظ اینکه امروز میخواهیم در مورد غدیر و حضرت علی(ع) صحبت کنیم، تصحیح و مقابلهام از نهجالبلاغه کاری است که خودم به آن افتخار میکنم. چرا؟ چون نهجالبلاغه طبق نسخ قدیم یا تحقیق نشده یا خوب تحقیق نشده بود.
نهجالبلاغه دستکم ۳۰۰ نسخه دارد که من بیش از ۱۰۰ نسخه جمعآوری کردهام. نسخههای نفیس این کتاب که نابِ ناب ۸۰ تا ۱۰۰ نسخه هستند را اگر بخواهیم چکیده اش را بگیریم، باید ۲۰ نسخه دیده شود تا تمام اختلافات ضبط شود. تاکنون ۶ نسخه تحقیق شده که چهار نسخه جدا چاپ شده و دو نسخه به ضبط علی بن سکون از ادبای نامدار شیعه در قرن ۶ نیز جدا چاپ شده است. در خصوص امیرالمؤمنین(ع) کتاب «الطرف» از سیدبن طاووس را تحقیق کردم و ۱۱ جلد اشعار یاران حضرت علی(ع) که خیلیها نمیدانند اینها شاعر هستند مثل مالک اشتر، عمار بن یاسر، سعید بن قیس و بقیه را در آن آوردم که جایزه کتاب سال را نیز بدست آورد. جلد دوازدهم آن نیز به زودی آماده میشود.
نکتهای که به نظرتان به مناسبت این روزها میتوان در خصوص نهجالبلاغه امیر گفت، چیست؟
نخستین کسی که شرح نهجالبلاغه نوشته است، یکی از علمای اهل سنت است؛ چرا که بلاغت ملاک بوده است. بعداً این حساسیتها به وجود آمد و عدهای آمدند و گفتند این ساخته خودِ شریف رضی است. اتفاقاً این جز کینه و دشمنی چیزی را نشان نمیدهد؛ چرا که در خودِ نسخههای قدیمی که متعلق به قرن پنجم است –و سیدرضی نیز متعلق به اوایل همین قرن است- مینویسند که در نهجالبلاغه چنین است و در کتابهای دیگر چنان است. پس معلوم میشود که تمام مصادر آن بوده است. اینکه میگویند شریف رضی از خودش ساخته است را شاید ابن ابی الحدید معتزلی بهترین پاسخ را داده باشد که گفت ما اشعار و کلام شریف رضی را –از جمله دیوان دو جلدیاش را-دیدیم [و نهجالبلاغه را هم دیدیم]، طلا کجاست و خاک کجا؟ کلام حضرت علی(ع) کجا و کلام رضی کجا؟ یکی از فواید تحقیق نهجالبلاغه با نسخههای قدیمی این بود که ثابت کردیم مصادرش در آن زمان بوده است.
بعضیها میگویند مگر در غدیر چه خبر است که شیعیان این قدر روی آن تأکید دارند. پاسخ شما به این پرسش چیست؟
جواب این است که چون غدیر روز تبلیغ عمومی مسئلهای بود که پیامبر(ص) از اول بعثت روی آن تأکید داشت. در همان اوایل بعثت پیامبر(ص) ۴۰ یا ۴۱ تن از بنیعبدالمطلب را جمع کرد و پرسید چه کسی من را بر این دین کمک میکند؟ اینکه پیغمبر(ص) میگوید: «... علی ان یکون اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی من بعدی» در همان اول بعثت است. پس از گفتن این جمله همه حاشا کردند، ابولهب پیامبر(ص) را مسخره کرد. آنجا فقط امیرالمؤمنین(ع) بود که گفت: «انا یا رسولالله». سه بار حضرت سؤال کرده ولی هیچ کس جز حضرت علی(ع) این جمله را نگفته است. بعد رسولالله میگوید که «تعال یا علی... انت اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی من بعدی». پس از آن هم احادیث منزلت و سدالابواب و احادیثی که در فضل حضرت علی(ع) وارد شده، بر کسی مخفی نیست و هیچ کس نمیتواند منکر شود مگر اینکه فرد بیسواد یا خیلی کینهای باشد. امتیاز عید غدیر این است که تبلیغ عمومی است پس میبینیم که این ماجرا را ۱۲۰ تا ۱۴۰ صحابی رسولالله روایت میکنند. برای درک بهتر این قضیه باید اشاره کنم که بیشتر احادیث- و نه مصادر- که ما داریم دو تا سه صحابی روایت کردهاند. معنای این حرف چیست؟ یعنی حدیثی به تواتر حدیث غدیر نداریم.
من همیشه میگویم پیامبر(ص) سه پایه اصلی را بنیانگذاری کرد؛ یکی ولایت حضرت علی(ع) است بنابراین در دوران ۲۳ساله رسالت حضرت رسول(ص) میبینیم که ایشان در احادیث مکرر این موضوع را مورد تأکید قرار دادهاند. دومی، مقتل و شهادت امام حسین(ع) است که میبینیم ایشان در دوران بارداری حضرت زهرا(س) و زمانی که امام حسین(ع) در گهواره بودند از قضیه شهادت حضرت خبر دادند و در یک سالگی، دو سالگی و جوانی امام حسین(ع) نیز گریه کرد و حتی به کربلا هم آمد و خاک کربلا را به امسلمه داد و گفت هر وقت این خاک قرمز شود بدانید که فرزندم حسین(ع) شهید شده است. یک کتاب نیز راجع به همین موضوع با عنوان «مقتل الامام الحسین» نوشتهام که اخبارات پیامبر(ص) به شهادت امام حسین(ع) را در ۶۰۰ صفحه و به روش علمای اهل سنت گردآوری و ثابت کردم که بیشتر از ۲۳ صحابی نقل کردهاند که پیامبر به راههای مختلف به شهادت امام حسین(ع) خبر داد و برای این موضوع گریه کرد.
پایه سوم مورد تأکید پیامبر(ص) حضرت حجت بن الحسن(عج) است. بنابراین سه اصل امامت، انقلاب حسینی و آیندهنگری مورد تأکید پیامبر(ص) بود که میبینیم دشمنان اسلام نیز روی همینها دست گذاشته است. در مورد حدیث غدیر عدهای گفتند «مولی» به معنای دوست، رفیق و عاشق است. برای جواب به این ادعا خیلی خلاصه به ادبیات اشاره میکنم و آن هم اینکه اشتقاق کبیر همین حروف یعنی «و»، «لام» و «ی» یعنی «ولی» با تمام معانیاش به چه دلالت دارد؟ به هر معنی که بخواهید این کلمه را اعم از ولی، دوست و رفیق بگیرید همهاش به معنی تسلط و اولویت برمیگردد. یک نفر در سوریه همین را به من گفت که مولی به معنای دوست است.
به او گفتم اگر حافظ اسد همه ملت سوریه را جمع و سه روز را تعطیل کند و همه را در دمشق جمع کند که فقط بگوید فلانی پسرعموی من است و من او را دوست دارم، شما چه میگویید؟ یک مقام داریم و یک مقال. رسولالله در حین برگشتن و در آن گرمای حجاز همه صحابی را نگه میدارد و بعد میگوید آیه نازل شده که اگر تبلیغ نکنی، رسالتت را انجام ندادهای و همه این قضایا را از سر بگذراند که بگوید فلانی دوست من است؟ جواب دیگر که بیشتر مردم از آن غافل هستند و بنا بر تخصصم در ادبیات عرب میگویم، این است که یک واژه زبان عربی بیاورید که دلالت بر خلافت داشته باشد و حضرت پیغمبر(ص) برای حضرت علی(ع) استفاده نکرده باشد. من پیشنهاد میکنم یک نفر همین واژهها یعنی خلیفه، اخی، وزیرِ من، وصی من، بعد از من و... را در قالب دیکشنری و قاموس تدوین کند و کلماتی که رسولالله در مورد خلافت حضرت علی(ع) گفته را جمعآوری کند. به نظرم یکی دو جلد فقط همین قاموس بشود. من به عنوان متخصص ادبیات عرب ندیدم واژهای باشد که بر استخلاف، اولویت و حکومت دلالت کند و حضرت رسولالله(ص) برای حضرت علی(ع) به کار نبرده باشد.
به عنوان کسی که در ادبیات عرب تخصص دارد و عمری را روی این کار وقت گذاشته، نظرتان را در خصوص برداشت از کلمه «مولی» بگویید. در خصوص سایر شبهات هم اگر صحبتی هست، بفرمایید.
ابنتیمیه که ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) است میگوید که حدیث غدیر ساختگی است. معنای این حرف چیست؟
یعنی حدیثی که ۱۴۰ صحابی رسول الله(ص) روایت میکنند را میگوید ساختگی است. با این حرف چیزی از اسلام باقی نمیماند؛ چرا که بیشتر احکام ما را یک، دو، سه تا نهایتاً هفت صحابی نقل میکنند. اگر ۱۴۰صحابی روایت کنند و بعد ما بگوییم ساختگی است پس بر این مبنا باید بگوییم که کل دین ساختگی است. بنابراین میبینید که ناصرالدین البانی که عالم سنی مذهب است در کتابش میگوید ابنتیمیه حرف بیهوده زده است و این حدیث از طرق ما در دو بخش که یک بخش آن همان «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» است متواتر است و در آن شکی نیست و در بخش دیگر که «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...» این را نیز میگوید که متواتر نیست ولی صحیح است.
من شنیده بودم که خاطراتی از زبان فرزند علامه امینی شنیدهاید؛ اول اینکه نظرتان را در خصوص کتاب الغدیر بفرمایید و بعد هم ما را به ذکر این خاطره میهمان کنید.
الغدیر تا قرن یازدهم نوشته شده است و علامه امینی بنا داشت تا قرن چهاردهم این را بنویسد. اکنون چرکنویسهای آن موجود است ولی یک مرد میدان نیاز دارد که به سبک علامه امینی آن را کامل کند. اصولش پیش فرزندان علامه هست و باید ببینیم که خدا چه میخواهد. با توجه به زمانش، کتاب الغدیر بهترین است. کافی است امکانات الان را با آن دوران مقایسه کنیم تا بفهمیم چقدر توانایی میخواهد که در آن زمان کسی کتابی را با این دقت بنویسد. یک بار یکی از برادران اهل سنت از من پرسید بحار علامه مجلسی چند جلد است؟ گفتم ۱۱۰ جلد. گفت همه را یک نفر نوشته است؟ گفتم بله. بعد پرسید چند شرح دارد؟ گفتم ندارد. گفت این کتاب اگر نزد ما بود ۱۰۰ خروجی از آن درمیآوردیم. الغدیر هم همین است و موسوعه عظیمی است که شاید بیش از ۱۰۰ پایاننامه بتوان از آن درباره ادبیات علامه امینی تا حدیثشناسی، تفسیر آیاتش و... کار کرد.
حالا من یک خاطره هم به نقل از شیخرضا فرزند شیخ عبدالحسین امینی برایتان بگویم؛ فاصله سنی من با ایشان زیاد بود ولی به من لطف داشت و میگفت طلبه باهوشی هستم و احیاناً به بنده کتاب هدیه میکرد. من طلبهای ۱۸- ۱۷ ساله بودم و تازه مقدمات را طی کرده بودم که به من میگفت این کتاب را بخر که گیر نمیآید و واقعاً هم الان نیست. ایشان برای من این خاطره را تعریف کرد که واقعاً فراموشنشدنی است.
گفت پس از اینکه سه چهار جلد اول الغدیر چاپ شده بود، بعضی از متعصبان پیش رئیسالوزرای عراق «نوری السعید» که یک نخست وزیر اهل سنت ولی باهوش و سیاستمدار بود شکایت کردند که از نجف فردی به اسم شیخ امینی در حال فتنه راه انداختن است. نوری السعید درخواست ملاقات با علامه امینی میکند و شیخرضا میگوید که پدرم من را به این دیدار فرستاد. میگفت من پیش نوری السعید در بغداد رفتم و وقتی گفت این چه کتابی است، جواب دادم این کتاب همه از مصادر برادران اهل سنت است و یک حرف از کتابهای شیعه در آن نیاوردهایم.
شما هر صفحهای را که دوست دارید ببینید، اگر از خودمان آورده بودیم ما را مؤاخذه کن. قرار شد یک جلسه با حضور ما و منتقدان برگزار شود. در همین حین نوری السعید هم در کتاب چرخید و ورق ورق کتاب را گشت و دید همه از مصادر اهل سنت است. حالا من فراموش کردهام که در این جلسه علامه امینی هم حضور داشته یا فقط حاجرضا رفته است. سرانجام جلسه برگزار میشود و نوری السعید ورق به ورق دست میگذارد روی احادیث و میپرسد این روایت در کتابهای شما هست یا نیست؟ جواب میدهند که هست اما... که نوری السعید میگوید فعلاً اما نگویید فقط جواب بدهید که هست یا نیست؟ شیخرضا میگفت چند جلد را همین طور پرسید و همه را هم اذعان کردند که در کتابهایشان هست. اینجا نوری السعید از آنها میپرسد چه میخواهید که میگویند ما میخواهیم این کتاب را بسوزانیم و انتشار آن را ممنوع کنید. نوری السعید هم میگوید هر وقت کتابهایی را که الغدیر از آنها نقل میکند، سوزاندید من حاضرم این کتاب را بسوزانم.
سوای بحث علمی، به نظر شما برای عمومی کردن و تبلیغ غدیر چه باید کرد؟
به نظرم چون مطالب در این خصوص سنگین است باید چند کار انجام شود؛ نخست اینکه جشنهای غدیری بیشتری بگیریم و مطالب را برای مردم آسان کنیم. مضاف بر اینکه عملاً باید سعی کنیم مردم بین مسائل عقیدتی و عملی خلط نکنند. مثال میزنم مثلاً کسی نگوید اگر حکومت اسلامی این است من نماز نمیخوانم. جداً باید روی این موضوع کار کرد که همه ما ممکن است اشتباه کنیم ولی اعتقاد ما باید حفظ شود. خیلیها در مورد حکومت صفویه میگویند که پادشاه و ظالم و فلان بودند، ممکن است این حرف درست باشد؛ چرا که هیچ حکومتی خالی از این مباحث نیست ولی خدمات بسیاری نیز برای اسلام و تشیع انجام دادند.
یکی از نقاط بحث همین جاست که یک عده وقتی از خیانتهای منصوبان حضرت علی(ع) در حکومت میگویند به این متهم میشوند که در حال توجیه مشکلات فعلی هستند. از آن طرف هم یک عده میگویند که اینها واقعیت تاریخی است. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
ما امام عادل داشتیم. آنکه بر رأس قدرت است نباید ظلم کند ولی آیا زیردستان او هم همه معصوم هستند؟ بنابراین صاحب تنقیح المقال مامقانی میگوید هر کس حضرت علی(ع) در جنگ به او پرچم را داد به این معنی است که او عادل است.
تمام علما جواب دادند چه ربطی دارد، حضرت به یک جنگجو پرچم داده ولی همین پرچمدار رفته و خیانت کرده است.
امام معصوم به این معنی نیست که کل ساختار زیر مجموعه او معصوم است. ما باید ببینیم واکنش حضرت علی(ع) نسبت به مسائل چیست و آنجا روی این موضوع بحث کنیم.
مثلاً وقتی یک زن به حضرت علی(ع) گفت حق من را خوردهاند، حضرت گریه کرد و نامه نوشت که همین الان این فرد را برکنار کنید و حق این زن را بدهید. بعد هم به قبله متوجه شد و گریه کرد و گفت خدایا تو شهادت بده که علی امر به ظلم نکرده است.
بله ما اعتقاد داریم مقربان حضرت مثل مالک، عمار و اینها پاک ماندند ولی افرادی مثل مصقله بن هبیره شیبانی یک مقدار پول داد و تعدادی برده را خرید و آزاد کرد ولی بعد هر چقدر والی حضرت علی(ع) از او خواست که بقیه پولش را بدهد، گفت ندارم و پیش معاویه فرار کرد.
حضرت علی(ع) فرمود عجبا، یک کار مردانگی انجام داد ولی مثل بردهها فرار کرد، اگر به ما میگفت ما صبر میکردیم [و به او مهلت میدادیم و کمکم از او پول میگرفتیم]. میخواهم بگویم در قانون حضرت علی(ع) انسان گرانتر از پول است پس ممکن است یکی از حاکمان و یارانش را برکنار کند و از او پول بگیرد ولی اینکه او را بکشد، این کار را نمیکند.
بنابراین ساختار حکومت حضرت علی(ع) هیچ شک و شبههای ندارد ولی در این بین بعضاً نیز افرادی پیدا میشوند که دزدی کنند؛ چرا که انساناند. والی حضرت علی(ع) که معصوم نیست، خودِ حضرت معصوم است.
نظر شما